فرشته زمستونی منفرشته زمستونی من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

نفس مامان وباباش

روزمرگی های دو ماهگی

امیر علی قشنگم الان با موبایل اومدم برات بنویسم تو پست بعدی عکساتو میذارم فندوق مامان 26 بهمن رفتیم واکسن دو ماهگیتو بزنیم البته روز قبلش رفتیم فرستادنمون یه درمونگاه دیگه اونجا هم واکسن تموم کرده بودن گفتن فردا بیاین. خیلی واکسن زدن برات سخت بود فکر نمیکردم تا این حد برام سخت باشه.مامان مهناز گرفتت و من همونطور که دستم رو دهنم بود دم در اتاق واکسیناسیون واستادم.همین که سوزنو زد تو پات یه لحظه سکوت کردی و یهو جیغت رفت هوا بمیرم برات که دردت اومد اومدیم تو ماشینو شیر خوردی ظهرش خوابت می اومد اما تا چشماتو میبستی جیغت میرفت هوا  منم برات کمپرس گرم میذاشتم فرداش هم کمپرس سرد.خدا به دادمون برسه برای واکسن 4 ماهگیت من و بابا محمد یه ...
16 اسفند 1393
1